بازاریابی و فروش

تله مدیریتی برای بازاریابان محتوا

تله مدیریتی برای بازاریابان محتوا چیست؟

تله مدیریتی برای بازاریابان محتوا با جریان کار از راه دور، و مدیریت کردن آن محبوب تر و ضروری تر شده است. اما آیا بازاریاب‌های محتوا باید به طور همه جانبه از این استراتژی ایجاد رابطه استفاده کنند؟

مدیریت چیست؟

مدیریت کردن بسیار استراتژیک تر و در حالت ایده آل، کمتر خودخواهانه است.

به طور کلی، این اصطلاح به روش‌ های هدفمند ایجاد رابطه و برقراری ارتباط با مدیر خود برای دستیابی آسان‌تر به  اهداف کسب و کار، اهداف مدیر ،اهداف نقش خود و اهداف شغلی اشاره دارد.

در اینجا روش‌ های زیادی وجود دارد، اما بهترین شیوه‌ها حول چند اصل اساسی می‌چرخند:

  • بیاموزید که موفقیت واقعاً برای شما و رئیستان چگونه به نظر می رسد و در این راه با هم همکاری کنید.
  • یک استراتژی ارتباطی شخصی با مدیر خود ایجاد کنید.
  • سبک کار و اهداف شغلی خود را ماهرانه و به طور منظم روشن کنید.

چرا بازاریابان محتوا در خطر یک تله مدیریتی هستند؟

هنگامی که رهبران آنها نیاز به مدیریت گسترده دارند، بازاریابان محتوا هم در پروژه های روزمره و هم در نتیجه حرفه خود با یک تله مواجه می شوند. زمان و انرژی اضافی صرف شده برای این تمرین می‌تواند چابکی، آزمایش و بهینه‌سازی را خفه کند – سه عنصری که بازاریابان محتوا را قادر می‌سازد تا رشد کنند و اشتهای خریداران آنلاین را منعکس کنند.

هماهنگ کردن به‌منظور خرید، راه‌اندازی یک کمپین و همچنین بقیه کارهای موجود در صف شما را متوقف می‌کند. دو ساعت صرف یک پیشنهاد برای ارائه یک قالب پست جدید لینکدین می‌توانست برای ایجاد پست، انتشار آن و ارزیابی داده‌های اولیه و بلادرنگ صرف شود. تاخیر در تولید و توزیع محتوا و تحمل حداقل ریسک (اگر بتوان محتوا را مخاطره آمیز نامید) اساساً پتانسیل بهینه سازی استراتژی محتوای شما را از بین می برد. در عملکرد محتوای دیجیتال، مدیریت تله‌هایی مانند اینها می‌تواند بر اهداف کسب‌وکار تأثیر بگذارد و جریان‌ های کاری را خراب کند.

تله مدیریتی برای بازاریابان محتوا

مدیر به کدام نامزد این اهداف را واگذار می کند؟

هر دو کاندیدا مزایایی را ارائه می‌کنند، اما با توجه به اهداف، به نظر می‌رسد که اولی دست برتر را خواهد داشت،چرا که حتی در «زمان صلح» یک شرکت. محتوای دیجیتال پویا است. مشاغلی که با این ویژگی ها مطابقت دارند دارای مزیت هستند.

5 نشانه تله مدیریتی

نشانه‌ های تله مدیریتی ممکن است دشوارتر باشد، به‌ویژه به این دلیل که روابط بین مدیران و گزارش‌های مستقیم چقدر شخصی و منحصر به فرد است.

با این حال، پنج مورد به عنوان نشانه‌ های واضح یک تله مدیریت برای بازاریابان محتوا برجسته هستند:

  • اهداف جمعی شما به طور مداوم نامشخص است.

 هنگامی که اهداف تیم هوشمند نیستند ، استراتژی مبهم و پروژه های پراکنده تبدیل به یک هنجار می شود. در مجموع، اینها می توانند تلاش برای توسعه یک برنامه (به جای تنها یک پروژه)، سرمایه گذاری در فناوری جدید یا کانال های جدید و کسب مسئولیت های جدید را خنثی کنند.

  • مدیر شما بازاریابی محتوا را اشتباه درک می کند

اگر رهبران بازاریابی محتوا را صرفاً به عنوان توسعه محتوا (مثلاً نوشتن یک کتاب الکترونیکی) یا کپی رایتینگ (مثلاً نوشتن یک صفحه ) بدانند – یا اگر تأثیر الگوریتم ها بر توزیع را نادیده بگیرند – توانایی شما برای کمک بیشتر به تیم و رشد حرفه محدود خواهد شد.

  • ایده های شما به طور معمول به طرح های رسمی نیاز دارند.

 یک ریسک محاسباتی محتوایی که با شکست مواجه شود، اینترنت را از بین نمی برد و احتمالاً برند شما را خدشه دار نمی کند. رهبرانی که برای درک این موضوع تلاش می‌کنند و به برنامه‌های رسمی در آزمایش‌ های معقول به‌عنوان وسیله‌ای برای کاهش این خطر نیاز دارند، احتمالاً به آموزش زیاد (و زمان زیادی) نیاز دارند.

  • تخصص منحصر به فرد شما به طور مرتب نادیده گرفته می شود.

 اگر به طور مداوم و عینی تخصص خود را نشان دهید (مثلاً بهترین شیوه های مبتنی بر داده را به اشتراک بگذارید) اما از تصمیمات کلیدی در مورد آن موضوع حذف شوید، احتمالاً یک رابطه پویا یا مانعی وجود دارد که مدیریت نمی تواند بر آن غلبه کند.

  • به داده ها نقشی در تصمیم گیری داده نمی شود.

 اگر رهبران داده ها را نادیده بگیرند یا علاقه کمی به درک زمینه آن نشان دهند. شخصیت و سیاست ممکن است قدرت اصلی نفوذ باشد، که هیچ یک از آنها ممکن است مزایای بلندمدتی را به همراه نداشته باشد.

برخی از این سیگنال‌ ها ممکن است خشن به نظر برسند، اما تأثیر آن‌ها بر شغل شما شدیدتر است.

انتخاب هایی که بازاریابان محتوا به دام افتاده اند

مهم ترین سوال و سخت ترین پاسخ به آن این است: چگونه از یک تله مدیریت خارج می شوید؟ برخلاف زمانی که برای اولین بار شروع به مدیریت در نقش خود کردید – زمانی که تاکتیک ها به ظاهر بی پایان بودند و مزایای آن به راحتی قابل تصور بود – مدیریت بیش از حد در نهایت به نظر می رسد تنها چند گزینه باقی می گذارد.

  • تاکتیک های مدیریت خود را گسترش دهید .

به‌عنوان کم‌خطرترین اما زمان‌ برترین گزینه، گسترش تلاش‌های مدیریتی خود برای آخرین بار، تلاشی برای اعتبار بخشیدن به تلاش شما و ایجاد تغییری است که به دنبال آن بوده‌اید.

  • مجموعه اهداف SMART خود را بخواهید.

 قرار دادن یک درخواست برای اهداف خاص حول آسان‌تر کردن کار مدیرتان و ارتقای عملکردتان ممکن است. به گفتگوی صریحی که منتظرش بوده‌اید باشد.  اهداف ملموس سنگ محک برای پیشنهادات پروژه و فرصت های رشد شما را فراهم می کند. اما اگر نشان دادن کارت های شما نتیجه کمی داشت، ممکن است زمان تغییر فرا رسیده باشد.

  • یک تیم جدید پیدا کنید.

 در پایان، اگر مدیریت و ارائه درخواست های صریح برای هدف و جهت به پروژه ها و رشد مورد نیاز شما منجر نشود. ممکن است شرکت یا تیم شما در حال حاضر برای شما در حیطه ی کاری شما مناسب نباشد.

در پایان، احتمالاً این تصمیم به این نتیجه می رسد: آیا می خواهید زمان، استعداد و انرژی خود را در نقش فعلی خود صرف جلب توجه و توجه خریداران جدید کنید؟ یا توجه رهبران تیم خود را جلب کنید؟ نقش مناسب احتمالاً شما را مجبور به انتخاب نخواهد کرد.

بروزرسانی: 18/آبان/1402

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *