یک تکنسین بازاریابی چیست؟
پشته های بازاریابی پیچیدهتر از همیشه هستند و دانش فنی را به ارزش طلا میاندازند. گردش کار بازاریابی در یک شرکت نرم افزاری پیشرفته مانند نمای شب هوایی از یک شهر پرجمعیت به نظر می رسد: شبکه گسترده ای از فناوری که ردیابی، راه اندازی، زمان بندی، بخش بندی، خودکارسازی، بهینه سازی و گزارش مواردی مانند عملکرد وب سایت، انتقال سرنخ ها، مشتری را انجام می دهد. و رفتار احتمالی، ارسال ایمیل و کمپین های تبلیغاتی برنامه ای. این یک خوشه است. و برای انجام موفقیت آمیز آن، به یک عملیات بازاریابی نیاز دارید که بیشتر شبیه داخل یک برج کنترل ترافیک هوایی باشد. اینجاست که تکنسین بازاریابی وارد عمل میشوند.
وظیفه اصلی یک تکنسین بازاریابی چیست؟
شخصی که مدیریت و پشتیبانی اداری و استراتژیک برای ابزارهای نرم افزار بازاریابی و گردش کار و فرآیندهای مرتبط را ارائه می دهد.
این نقش در اواخر دهه 2000 شروع به جوانه زدن کرد و اسکات برینکر را بر آن داشت تا سخنرانی خود را در سال 2010 با عنوان “ظهور فنشناس بازاریابی” ارائه دهد، جایی که او تشخیص داد که “تصمیمات فناوری و استراتژی بازاریابی در هم تنیده شدهاند” و یک نقش جدید و خاص – ترکیبی بین بازاریاب و حرفه ای IT – راه را در اولین عصر دیجیتال بازاریابی پیشرو خواهد کرد.
اکنون میتوانید نقشهای فنشناس بازاریابی را در طیف گستردهای از شرکتها مشاهده کنید، گاهی اوقات به جای آن از اصطلاح اتوماسیون بازاریابی یا عملیات بازاریابی استفاده میکنید.
تکنسین بازاریابی یک اصطلاح مهم است و بر اساس اندازه و نوع شرکت شکل خود را تغییر میدهد.
یک تکنسین بازاریابی چه چیزی را بازاریابی میکند؟
اجازه دهید باز هم از کتاب «مدیریت بازاریابی» کمک بگیریم. طبق گفتههای کاتلر، بازاریابها ۱۰ چیز را بازاریابی میکنند:
-
کالا
غذاهای منجمد، کنسروها، خودرو، یخچال، تلویزیون، تخممرغ و آهن.
-
خدمت
سرویسهای خطوط هواپیمایی، هتلها، آرایشگرها، سرویسهای تعمیرات و نگهداری لوازم خانه و خودرو، حسابداری، بانکداری، وکلا، مهندسان، پزشکان، برنامهنویس ها، مشاوران کسبوکار و بازاریابها.
-
رویدادها
رویدادهای مبتنی بر زمان مثل نمایشگاههای تجاری و سالگرد تاسیس شرکت، رویدادهای ورزشی مثل المپیک و رویدادهای محلی مثل نمایشگاه صنایع دستی.
-
تجربه
یک شرکت میتواند یک تجربه را ایجاد، صحنهسازی و به بازار عرضه کند. مثلاً والت دیزنی ورلد به مشتریان خود اجازه میدهد داستان پریان، کشتی دزدان دریایی یا یک خانه جنزده را تجربه کنند.
یک مثال دیگر؟ صعود به قله دماوند با بزرگان کوهنوردی ایران!
-
افراد
مدیر عامل، پزشک، ورزشکار، وکیل، سرمایهدار، نوازنده، هنرمند، بازیگر و دیگر افراد متخصص. (تام پیترز به هر فردی توصیه کرده است که به یک «برند» تبدیل شود)
-
مکانها
کشورها، استانها، شهرها، روستاها و حتی محلهها برای جذب گردشگر، مهاجر، کارخانه و تجار با یکدیگر رقابت میکنند. (نمونهٔ موفق آن در ایران «کیش» است)
-
داراییها
املاک، سهام یا اوراق قرضه.
-
سازمانها و تشکلها
موزهها، سازمانهای هنری، موسسههای خیریه و سازمانهای مردمنهاد.
-
اطلاعات
تمام اطلاعاتی که ایجاد و قیمتگذاری میشوند. مثلاً کتابهایی که منتشر و در اختیار دانشجویان یا والدین دانشآموزها گذاشته میشوند یا اطلاعاتی برای تصمیمگیرندههای امور مالی، بهداشتی، مالیاتی یا… ارزشمند و مفید است.
-
ایده
پشت پیشنهادات یک ایده است. برای مثال، لوازم آرایشی (کالا) در کارخانه تولید میشود و در داروخانه (محل فروش) امید (ایده) فروخته میشود.
دو چالش یک تکنسین بازاریابی: سرعت و حاکمیت
سرعت
چالش موثر ساختن فناوری بازاریابی دو بعد دارد. چالش فنی انتخاب، یکپارچهسازی و راهاندازی همه این سیستمها و دادههای آنها از طریق دریچه مدیریت سنتی فناوری اطلاعات وجود دارد. این خود یک چالش بی اهمیت است. اما چالش بزرگتر تغییر روشی است که بازاریابی از این ابزارها استفاده میکند. بخشی از آن درک لایه کاربردی همه این نرم افزار است – یادگیری نحوه استفاده از آن در بازاریابی برای تصور و اجرای برنامه ها و کمپین های عالی. اینجاست که فنآوران بازاریابی بهعنوان بخشی جداییناپذیر از تیم مفید هستند. اما بخش سختتر آن تغییر نحوه تفکر و رفتار بازاریابی است، با توجه به قابلیت هایی که این ابزارهای جدید ایجاد میکنند.
حاکمیت
این سرعت نشان میدهد که این نوع کار بازاریابی چقدر کار فشرده است، به همین دلیل است که فناوری برای مدیریت آن بسیار مهم است. این یا بخش غیر جذاب یا بخش واقعاً جذاب بازاریابی است، بسته به اینکه شما چه کسی هستید. از بازاریابان خواسته میشود که سرعت کاملاً جدیدی از عملیات، فرآیندهای جدید، رویکردهای جدید تصمیمگیری را بپذیرند – عملیات بازاریابی دیجیتال هسته اصلی قابلیتهایی است که شرکتها امروز به آن نیاز دارند. به طور خاص سه بلوک ساختمانی اساسی در فناوری بازاریابی وجود دارد که اغلب نادیده گرفته می شوند: بررسی، تدارکات و حاکمیت. محیط سازمانی می تواند پیچیده باشد، با گروه های تجاری متعدد، ذینفعان و پلتفرم های موجود، و می تواند تصمیم گیری را چالش برانگیز کند. شرکت ها باید بر توسعه ساختارهای حاکمیتی برای هدایت ارزیابی، انتخاب و مدیریت فناوری بازاریابی تمرکز کنند.
بروزرسانی: 18/آبان/1402